:)

به نام خدا

۰۷ شهریور ۲۳:۴۶ دختر همساده
بانوی اردیبهشتی؟؟؟
همون گندم خودمونی؟؟؟

نه عزیزدلم:)

۰۸ شهریور ۰۹:۱۵ کارمند کوچولو شهر سکوت
سلام

سلام به روی ماهت^_^
به چشمای سیاهت خخخخ
البته چشای تو سیاه نیست من باب برهم نخوردن قافیه عرض نمودم خخخ

تو هم کوچ نمودی بالاخره:)

۰۸ شهریور ۱۱:۳۵ کارمند کوچولو شهر سکوت
چشمام تیره س دیگه. حالا سیاه که نیست قهوه ایه
رمزت همون رمزه؟

نه...
من گفتم سیاه نه تیره
سیاه هم که با قهوه ای فرق داره جانم:)
خخخخ
آره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین مطالب
نقطه سر خط....
اعتماد!!!
اینگونه شب را به صبح رساندیم
سالگرد عاشقانه ترین اتفاق زندگیمون
بعد یک امتحان سخت!
خوش تر از دوران عشق ایام نیست....
بیست و پنج آذر نود و چهار
گلی جان وارد میشود^______^
عجله ای نوشت...
عشقولی جان هایم^_^
پربیننده ترین مطالب
:(
پست ثابت
اینگونه شب را به صبح رساندیم
رمز...
من برگشتم^_^
عشقولی جان هایم^_^
عجله ای نوشت...
اعتماد!!!
گلی جان وارد میشود^______^
:)
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
ماجراهای خونه یک بانو پاییزی
کارمند کوچولو
نسیم جان
نازبانو جان
خانوم خونه عزیز
دلارام عزیزم
زاهارا جون
دل نوشته های باران
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان